کد مطلب:1310
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:25
رابطه فرد و اجتماع از ديدگاههاي گوناگون چگونه است؟
براي توضيح لازم در رابطه فرد و اجتماع بايستي سه ديدگاه مختلف را درنظر بگيريم:
ديدگاه يكم ـ طبيعي معمولي، از اين ديدگاه ميتوان گفت:
فرد بنياد اجتماع و اجتماع شكلدهنده و توجيهكننده فرد است.
اين اصل را ميتوانيم با دلايل زير بپذيريم:
1ـ اجتماع يك كل مجموعي تشكل يافته از اجزاء است و هريك از اين اجزاء يك فرد است. در اين مورد هم مانند ساير موارد «كلّ و اجزاء» بدون اجزاء، كلّ نميتواند وجود داشته باشد. حتي از نظر رياضي دقيق با منفي شدن يك جزء از كل، به همان اندازة جزء منفي كل مختل ميشود، نهايت امر اينست كه چون اجتماع داراي سيستم باز است، لذا ميتواند جزء بلكه اجزاء منفي را مادامي كه از نوع اجزاء بنيادين نباشد، جبران نمايد و يا ناديده بگيرد.
2ـ هر فردي كه در اجتماعي زاييده ميشود، در مجموع تشكليافتهاي قرا ميگيرد كه اصول و قوانين پيش ساخته و معلومات و بينشهاي شايع و حقوق و آداب و رسوم تثبيت شده، زندگي آن مجموع تشكل يافته را رنگآميزي نموده است، به طوريكه عصيانگري بر ضد آن رنگآميزي، نوعي دست شستن از زندگي براي فرد محسوب ميشود.
3ـ احساس همنوعي افراد با يكديگر و فرد با مجموع تشكل يافتة اجتماع، يكي ديگر از عوامل شكلپذيري و توجيه شدن فرد به وسيلة اجتماع است.
اين احساس دروني مخصوصاً موقعي كه فرد با اكثريت و اجتماع روبرو ميشود، بطوري شدت پيدا ميكند كه خود را در آن اكثريت و اجتماع هضم شده درمييابد.
ديدگاه دوم ـ از نظر رابطة قراردادي
مقصود ما از رابطة قراردادي فرد و اجتماع اينست كه يك عدّه مسايل قراردادي در طول تاريخ و در هر جامعهاي با اختصاصات هريك، فرد و اجتماع را از يكديگر تفكيك كرده براي هر يك از آن دو، منطقة جداگانهاي منظور نموده است. اين رابطه در جوامع و ملل ديروز و امروز وابسته به تفسير موجوديت فرد در مقابل اجتماع و ارزيابي آن است.
چه بسا ارزيابي و تفسيري كه براي فرد در يك جامعهاي صورت گرفته و در نتيجه از حقوق و قوانين معيني برخوردار ميشود، در جامعة ديگر قابل پذيرش نبوده باشد.
البته مسلم است كه تفسير هويت فرد و ارزيابي آن در تحليلها و علتجوييهاي نهايي به امور و پديدههاي طبيعي مخصوص هر جامعه مستند ميباشد، ولي تفكيك و تنظيم دو منطقه فرد و اجتماع از يكديگر به وسيلة حقوقهاي قراردادي صورت ميگيرد.
ديدگاه سوم ـ نظر به ماهيت انسان
در هنگام بحث و شمارش اصالتها و مختصات و ارزشهاي انساني، ماهيت كلي انسان مطرح ميگردد و كميّت افراد چه به طور گسيخته و چه به طور تشكليافته ناديده گرفته ميشود، زيرا نظر به ماهيت انسان چنانكه به خصوصيات غيرقابل توجه فردي بستگي ندارد، همچنان كميّت افراد را منظور نمينمايد. از اين ديدگاه رابطة فرد و اجتماع رابطة امواج با يكديگر است كه از يك دريا سربرميكشند. استناد ذاتي امواج به دريا كاملا طبيعي و روابط آن امواج با يكديگر و همچنين رابطة آن امواج پس از به وجود آمدن و تعين با دريا قراردادي ميباشد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 1
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.